همیشه،
عصرها بر میگردند،
گنجشکهای کوچک خاکستری .
مینشینند،
خسته از روزی پر تلاش،
روی شاخههای درخت کُنار پر برگ خانهٔ ما،
و تا تاریکی شب یکسره چت میکنند.
همیشه،
من عصرها،
پای پنجرۀ آبی دنیای نو،
چشم براه که چه وقت میآید،
نیو میل از سوی تو،
چای مینوشم،
با دانهای خرما.
عصرها بر میگردند،
گنجشکهای کوچک خاکستری .
مینشینند،
خسته از روزی پر تلاش،
روی شاخههای درخت کُنار پر برگ خانهٔ ما،
و تا تاریکی شب یکسره چت میکنند.
همیشه،
من عصرها،
پای پنجرۀ آبی دنیای نو،
چشم براه که چه وقت میآید،
نیو میل از سوی تو،
چای مینوشم،
با دانهای خرما.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر