در شام و مصر و لیبی، مردم فغان کشیدند،
در کوچه و خیابان، جامه ز تن دریدند.
گفتند گشته بیداد، در خانه، کوی و برزن
تابی دگر نمانده، زین رو خروش گزیدند.
رگبار تیر و دشنه، باتوم و بند و زنجیر،
دلهایشان نشانه، سرهایشان بریدند.
یک تن، دو شد. دو تن، صد. سیلی بشد روانه.
پایان این حکایت، آغاز دیگریدند.
در کوچه و خیابان، جامه ز تن دریدند.
گفتند گشته بیداد، در خانه، کوی و برزن
تابی دگر نمانده، زین رو خروش گزیدند.
رگبار تیر و دشنه، باتوم و بند و زنجیر،
دلهایشان نشانه، سرهایشان بریدند.
یک تن، دو شد. دو تن، صد. سیلی بشد روانه.
پایان این حکایت، آغاز دیگریدند.